حشرات احساس و آگاهی دارند؟
به گزارش اخذ ویزا، اگر چه علم هنوز نمی تواند با اطمینان پاسخ این سوال را بدهد؛ ولی بعد از خواندن این مقاله و قبل از آنکه سوسکی را زیر پا له کنید یا زنبوری را بکشید، کمی تامل کنید.
به گزارش خبرآنلاین، این روز ها یک سری تحقیقات در جریان است که به اکتشاف های شگفت انگیزی درباره حشرات برمی شود. بحث مطرح شده این است که زنبور های عسل، فراز و نشیب های عاطفی متعددی دارند. زنبور های عسل با اسباب بازی ها، سرگرم می شوند. سوسک ها شخصیت خاص و منحصر به فرد خودشان را دارند و بستگان خود را می شناسند و برای تصمیم گیری ها با هم متحد می شوند و مگس های میوه، حسی شبیه حس ترس را تجربه می کنند و شاید دانستن این نکات، برای ما حیرت آور و عجیب باشد.
اطلاع از اینکه حشرات احساس داشته باشند، بحث تازه ای نیست. در سال 1872 بود که چارلز داروین در کتاب بیان هیجانات و احساس ها در انسان و جانوران نوشته بود: حتی حیوانات هم خشم، ترس، حسادت و عشق را ابراز می کنند...
اگر حشرات با اسباب بازی ها، سرگرم می شوند و یا زمانی که مگس کش را به سمت شان می برید، احساس ترس و وحشت می کنند، پس واضح است که آن ها دارای احساس و آگاهی هستند و شاید بهتر باشد تا همین الان مگس کش را کنار بگذارید.
گرچه ما تا به امروز نمی دانیم که در داخل بدن حشرات چه می گذرد. اما عصب شناسان و فیلسوف ها اخیرا ایده آگاهی حشرات را جدی گرفته اند.
آیا حشرات احساس دارند؟
در مقاله ای که سال گذشته در مجله Science منتشر شد، فرانس د وال و کریستین اندروز، به این نکته اشاره کردند که علم معمولا بین احساسات و عواطف تمایل قائل می شود. در این مقاله به این نکته اشاره شده که عواطف، حالات فیزیولوژیک یا عصبی قابل میزان گیری هستند و معمولا در رفتار های ما منعکس می شوند. از سوی دیگر، احساسات، حالت های خودآگاه خصوصی هستند که به صورت عمومی قابل مشاهده نیستند و در نتیجه برای علم غیرقابل دسترسند.
ما اطمینان داریم که بقیه انسان ها دارای احساسات هستند؛ چون می توانند به ما از احساساتشان بگویند، ولی موجودات غیر از انسان و از جمله حیوانات، توانایی گفتن این موضوع را ندارند. آیا وزوز کردن زنبور به خاطر خشم و عصبانیتش است یا این وزوز فقط یک واکنش فیزیولوژیک نسبت به یک تهدید است؟ ما نمی دانیم. چون زنبور ها نمی توانند از احساسات درونی شان به ما بگویند.
البته حیوانات تنها موجوداتی نیستند که در ابراز آنچه در درونشان می گذرد ناتوانند. نوزاد انسان هم شرایط مشابهی دارد. همانطور که د وال و اندروز اشاره می کنند، در دهه 1980 بود که پزشکان به این قطعیت رسیدند که نوزادان درد را احساس می کنند و تا قبل از آن جراحی بر روی نوزادان، بدون استفاده از مواد بیهوشی انجام می شد.
در سال های اخیر، انسان ها به صورت تدریجی، نه تنها به بررسی احساسات نوزادان و بچه ها خود، بلکه حیوانات نیز پرداخته اند. در یک دهه اخیر، کشور های زیادی انجام آزمایشات علمی بر روی میمون های بزرگ را ممنوع کرده اند. آمریکا در سال 2015 تحقیقات بر روی شامپانزه ها را ممنوع اعلام کرد و حالا ممنوعیت انجام تحقیقات علمی بر روی ماهی ها نیز در دست بررسی است. دولت بریتانیا اخیرا لابستر، خرچنگ و اختاپوس را به عنوان موجودات حساس به رسمیت شناخته. اما هنوز چنین مباحثی درمورد حشرات مطرح نشده است.
ارتباط تکاملی
اندرو باررون، عصب شناس دانشگاه مک کواری در سیدنی استرالیاست. او و همکارانش تحقیقات زیادی را در مورد مغز زنبور ها انجام داده اند. در سال 2016، او و کالین کلین، فیلسوف علوم عصب شناختی دانشگاه ملی استرالیا، مقاله ای را منتشر کردند که استدلال می کرد که مغز حشرات، ظرفیت تجربه ذهنی را داراست.
استدلال بارون و کلین براساس تحقیقات بایرون مرکر، عصب شناس سوئدی بود که بررسی های او نشان می داد که اشکال اساسی تر آگاهی، نه تنها در قشر مغز (که حشرات فاقد آن هستند)، بلکه در ساختار های زیرقشری مغز (که حشرات از آن بهره مندند) واقع شده است. بارون دراین باره می گوید: این ساختار های زیرقشری بسیار بزرگ هستند و قدرت پردازش زیادی دارند و درعین حال ارتباطات بسیار پیچیده ای بین آن ها برقرار است.
بارون این موضوع را تحت عنوان یک سیستم کنترل رفتاری که با ایجاد یک مدل ابتدایی از ارگانیسم در فضا عمل می کند توصیف کرده است. او در این رابطه گفته: سوسکی که برروی سنگ های پاسیوی خانه می چرخد، نسبت به محیط اطرافش حس و آگاهی دارد. او این را دیدگاه خودمحوری از جهان می نامد و معتقد است که سوسک می داند که کجا متوقف شود، سنگ فرش از کجای سطح زمین شروع می شود و به احتمال زیاد گرمای خورشید را برروی قفسه سینه اش و نرمی خزه زیر پایش را حس می کند.
بارون با احتیاط به این نکته اشاره می کند که بین آگاه بودن و خودآگاه بودن و همچنین بین خود آگاه بودن و توانایی انعکاس این آگاهی تفاوت هایی وجود دارد. به گفته بارون، جایی در بین همه این انواع آگاهی، آگاهی حشرات واقع شده است. او معتقد است که اگر مرکر درست گفته باشد، ما می توانیم سطح آگاهی بسیار بسیار زیادی را به یک حشره تعمیم دهیم. به بیانی دیگر، حس یک سوسک بودن به مراتب بسیار متفاوت از حس انسان بودن است، ولی این احتمال هم وجود دارد که این حس ها تا حدودی شبیه باشند.
بارون و کلین در عین حال استدلال می کنند که این ساختار ها ممکن است پیشینیان تکاملی شکل آگاهی ما باشند. بارون در این باره گفته: این سیستم های کنترل رفتاری، به مکنده ماهی ها برمی گردند. البته به نظر نمی رسد که ناگهان ماهیت کنترل رفتاری از زمانی که ایجاد قشر مغز، به شکلی اساسی تغییر کرده باشد.
شروعی بر آگاهی حشرات
جسیکا ویر، دستیار متصدی جانورشناسی بی مهرگان در موزه تاریخ طبیعی آمریکاست. تحقیقات او بر تکامل سازگاری های رفتاری و فیزیولوژیکی حشرات متمرکز است. او از اینکه شباهت ها در ساختار های زیرقشری مغز در آگاهی حشرات چه معنایی دارد، مطمئن نیست و در این رابطه گفته: ما واقعا اطلاعات کافی برای تمایز آنچه بین هوشیاری و آگاهی از محیط است را نداریم. از دید انسانی، این به چشم ما آگاهی می آید.
البته او ایده توسعه بحث آگاهی را دوست دارد و در این باره می گوید: ما تازه در ابتدای مسیر این نوع تحقیقات هستیم. در ها برای کاوش در این حوزه تازه باز شده اند. این بدان معناست که ما ممکن است از نگاه انسان محور بودن به معنای هوشیاری دست برداریم.
منبع: discovermagazine
منبع: فرارو