مهدی هاشمی: بازیگر نمی شدم، دوست داشتم راننده ترانزیت شوم
به گزارش اخذ ویزا، مهدی هاشمی معتقد است در تاریک ترین لحظات هم می توان روزنه ای به نور پیدا کرد که این روزنه می تواند خواندن شعر یا ورزش کردن باشد.
در سلسله نشست های تاریخ شفاهی، موزه سینما این بار میزبان مهدی هاشمی بازیگر پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون بود. بخش هایی از این تبادل نظر که برای اولین بار در نوروز منتشر شده را در زیر می خوانید.
مهدی هاشمی با بیان اینکه در لنگرود به جهان آمده است، گفت: تابستان ها از پدرمان می خواستیم ما را به چمخاله که دریا داشت ببرد تا شنا کنیم. از کودکی شنا کردن را دوست داشتم.
وی با بیان اینکه در سال 1352 در رشتهٔ هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد، ادامه داد: در دانشگاه با داریوش فرهنگ که از آبادان آمده بود، آشنا شدم.(مردی از جنوب و جوانی از شمال) این آشنایی برای من بسیار سازنده بود و من برای این دوستی همواره از او تشکر می کنم .البته من و داریوش باهم تفاوت هایی هم داشتیم او بسیار بیرونی و چالاک و من گوشه گیر بودم.
هاشمی گفت: در اردیبهشت سال 58 که چهار ماه از انقلاب گذشته بود تئاتردایره گچی قفقازی نوشته برتولت برشت را تمرین می کردیم که داریوش فرهنگ کارگردانی آن را برعهده داشت و فاطمه معتمدآریا، گلاب جمعه، سوسن تسلیمی و ... در آن بازی می کردند و من هم نقش آزداک را داشتم . نمایش بسیار مهمی بود و در تالار وحدت به روی صحنه رفت. فرح اصولی هنرمند نقاش که بعدها همسر زنده یاد خسرو سینایی شد به او گفت بازی من را در این نمایش ببیند و بعد از آن از من تست گرفتند و فیلم زنده باد... اولین فیلم سینمایی من شد.
وی با تشکر از علی رفیعی، کیانوش عیاری ، بهرام بیضایی و داریوش فرهنگ بیان داشت: کارگردان ها هر کدام تفکر و سلیقه خود را دارند و من بازیگری هستم که برای بازی جدیدم بازی های قبلی را از ذهنم پاک می کنم و خودم را از گذشته خالی می کنم و در اختیار جدید قرار می دهم. من معتقدم یک بازیگر باید تا جایی که می تواند مَنیت را از خود دور کند و مَنیت خود را مطلق نکند زیرا این امر بازیگر و دیگران را در درازمدت در سیاست، هنر و زندگی نابود می نماید.
هاشمی در ادامه گفت: در کمدی از یک حدی بیشتر خجالت می کشم بازی کنم و برای بازی هایم در نقش های کمدی حد و اندازه می گذارم و به همه کارگردان ها هم گفتم که اگر از حد مشخص شده بازی بخواهند باید سراغ جری لوئیس بروند.
وی درباره همکاری اش با کیانوش عیاری نیز شرح داد: من سه همکاری با عیاری داشتم که دو سریال روزگار قریب و هزاران چشم (که نقش یک نابینا را داشتم) و فیلم سینمایی خانه پدری که یک حرف اساسی تاریخی را بیان می نماید. در این فیلم بچه به یاری پدرش خواهرش را دفن می نمایند و زمانی که پدر پیر می گردد و جنازه را دوباره می بیند که فقط یک دسته مو باقی مانده است، قلبش می گیرد و بی هوش می گردد.
هاشمی همچنین گفت: یادم می آید یک بار از عزیز ساعتی عکاس عظیم و فیلمبردار خوب سینمای ایران که در چند فیلم باهم همکاری داشتیم، سوال کردم که چندین دهه است باهم همکاری داریم نظرت درباره من چیست؟ و او در پاسخ به من گفت در این اوضاع بهم ریخته که هر لحظه ممکن است زندگی یک هنرمند قطع گردد از اینکه خودت را با ورزش ، روحیه شاد و اخلاق خوب تا اینجا رساندی و توانستی با کارگردان های خوب کار کنی، راضی باش.
وی با بیان اینکه خیلی هوادار شادی است، اضافه کرد: خداوند عظیم ما را برای شادی آفریده است که شاید به هزاران دلیل شادی روز به روز کمتر گردد اما من همواره سعی دارم شادی بدوی را در خودم حفظ کنم.
هاشمی با بیان اینکه رانندگی کامیون و ترانزینت را خیلی دوست داشته است، گفت: رانندگی شغلی است که آدم را به هیچ جا وصل نمی نماید و آدم در اختیار تنهایی خود است. بازیگری من را به سمت جمع برد و خیلی راضی هستم از اینکه این رخ داد.
وی در خاتمه بیان داشت: در دودناک ترین فضاها سعی کنید روزنه ای به سمت روشنی و پاکیزگی پیدا کنید و به دنبال آن بروید. این کار می تواند با ورزش و خواندن شعرهای تعالی دهنده از عظیمانی همچون حافظ، مولانا و سعدی و ... باشد. در کشورمان گنجینه هایی وجود دارد که می توانیم با درون پاکیزه مان با آلودگی های بیرون مبارزه کنیم.
این تبادل نظر 2 ساعت به طول انجامید که نسخه کامل آن در بخش تاریخ شفاهی آرشیو موزه سینمای ایران نگهداری می گردد.
آن طور که موزه سینمای ایران اعلام نموده است؛ به عنوان مجموعه ای فرهنگی و تاریخی که روایتگر سیر تاریخ و تحولات سینمای ایران است خود را موظف می داند نظرات و دیدگاه های سینماگران باتجربه و پیشکسوت را جمع آوری نموده تا نسل های آینده با نگاه و جهت زندگی و نحوه خلق وشکل گیری آثار هنرمندان و صاحب نظران هنر سینما آشنا شوند و انتشار این مطالب به معنای تایید و یا رد نظر اشخاص نیست و صرفا جنبه پژوهشی و ضبط تاریخ شفاهی داشته وهدف پرداختن به سرگذشت و تاریخ سینمای ایران است.
منبع: همگردی